حرف های دلتنگی
نويسندگان
جدیدترین مطالب
لینک دوستان

 

نمیدونی بعضی وقتا پیش میاد به دل خودم ترحم میكنم 
بی تو اونقدر ذهن من مشغوله خودمو تو جمعیت گم میكنم 
بی تو حتی به خودم شك میكنم گاهی یادم میره كه اسمم چیه 
مرز دیوونگی و عشقو ببین تو نباشی به همین باریكیه 
دارم از دوری تو میمیرم تو كه نیستی با خودم درگیرم 
مث دیوونه ها سراغتو روزی صد بار از خودم میگیرم 
نمیدونی تا چه حد غمگینم بی تو آیندمو بد میبینم 
مگه میشه تو رو از یاد ببرم بی تو من تا به ابد غمگینم 
تو كه نیستی جای خالی تو رو روز و شب با فكر تو پر میكنم 
چشامو میبندم و مثل قدیم خودمو با تو تصور میكنم 
بی تو حتی خواب به چشمام نمیاد شب بی خوابی من نمیگذره 
كاش میشد خواب چشاتو ببینم كاش میشد با گریه خوابم ببره 
نمیدونی كه چقد دلتنگم دارم از دوری تو میمیرم 
بی تو دیوونه شدم سراغتو روزی صد بار از خودم میگیرم 
خیلی وقته كه تو رفتی اما حلقه تو هنوز تو دستام دارم 
تو تموم عشق و امید منی چجوری من از تو دست بردارم
[ پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:متن شعر کامران مولایی,ترحم,شعر,کامران مولایی, ] [ 22:45 ] [ لیلا ]
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
درباره وبلاگ

به انتهای بودنم رسیده ام اما دیگر اشک نمیریزم، پنهان شده ام پشت لبخندی که درد می کند...
آرشیو مطالب
امکانات وب



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 112
بازدید دیروز : 65
بازدید هفته : 308
بازدید ماه : 300
بازدید کل : 152227
تعداد مطالب : 52
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1


Alternative content