حرف های دلتنگی
نويسندگان
جدیدترین مطالب
لینک دوستان

 

زن عشق می كارد و كینه درو می كند....
دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر....
می تواند تنها یك همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی....
برای ازدواجش در هر سنی اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به
لطف قانونگذار می توانی ازدواج كنی....
در محبسی به نام بكارت زندانی است و تو...
او كتك می خورد و تو محاكمه نمی شوی...
او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می كنی...
او درد می كشد و تو نگرانی كه كودك دختر نباشد...
او بی خوابی می كشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی...
او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر....
و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد....
و قرن هاست كه او عشق می كارد و كینه درو می كند
چرا كه در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت ، زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند
ودر قدم های لرزان مردش گام های شتابزده جوانی برای رفتن
و درد های منقطع قلب مرد؛ سینه ای را به یاد می اورد كه تهی از دل بوده
و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می كند...
و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد او
و این رنج است...
[ دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:زن,شعر نو,کینه, ] [ 11:37 ] [ لیلا ]
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
درباره وبلاگ

به انتهای بودنم رسیده ام اما دیگر اشک نمیریزم، پنهان شده ام پشت لبخندی که درد می کند...
آرشیو مطالب
امکانات وب



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 912
بازدید ماه : 2037
بازدید کل : 151919
تعداد مطالب : 52
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1


Alternative content